روز جمعه همسری و سجاد با خانواده همسر رفتند ییلاقشون. خونه پدری که داشتند رو دادند تعمیر کردند و حسابی بهش رسیدند روز جمعه هم چهارتا داداش و خانواده هاشون _منهای من و جاری کوچیکه _ و مادرشون رفتند اونجا عصر همسر و سجاد خسته برگشتند یکی از فرط کار و دیگری بازی حسین می گفت وضع بقیه بدتر هم هست ظاهرا کل روز رو مشغول مرتب کردن خونه برای بعد بنایی بودند الانم که با جاریم صحبت می کردم اونم خیلی خسته بود من نمیدونم این چه فرهنگیه جا افتاده بین این ۴ تا پسر که همسر ,خانواده ,خانواده همسر منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

بازاریاب فضای مجازی ساسان مارکت آی مازون - خرید از آمازون پرسه مجله پزشکی زیر نویس فارسی فیلمl دانلود فیلم علم فایل پیانو فروش ارزان محصولات و دی وی دی های آموزشی دریچه منهول