رفیقم.همراه همیشگیم. با تمام احترامی که واست قائل بودم و واقعا مثل چشمام ازت مراقبت می‌کردم، هیچوقت ازت خوشم نمیومد و خیلی خوب یادمه اون روزی که اول صبح سر کلاس فیزیک نتونستم دندونه‌های ۲ و ۳ روی تخته رو از هم تشخیص بدم چه غمی به وجودم نشست و تا عصر که رفتم دکتر چقدر تو دلم غر زدم و به این و اون فحش دادم. به پاس تمام این سال‌هایی که باعث شدی پرتوهای نور همچنان خوشگل و منظم به شبکیه‌ام برسن و دنیا رو واضح و قشنگ ببینم ازت ممنونم منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

فيزيک وی دیزاین آی انشا | انشا من نماز قضای مرحوم برادرم بهروز میرزایی ایران گلاد پورتال جامع تفریحی علمی خبری پزشکی آموزشی ایرانیان test حرف میزنه این زن.....