امسال ملی اتفاقات جالب برای من افتاد.

ارمنستانزبان آلمانی.دوستی.خودشناسی

 

امروز حال عحیبی داشتم سکوت و آرامش دارم سعی می کنم آروم باشم خودمو بشناسم رفتارامو ببینم از چی عصبی میشم به چی حساسم و عصبانی نشدن.

حس خوبی که به آینده به آلمان و ارمنستان فکر میکردم

صحبت و درد ودل و همدلی با مینا و حمیده.

اینکه احساس کردم چقدر راهه آیا فاصله ها برداشته خواهد شد.؟؟؟

 

احسان همکلاسی ابتدایی قدیمی ام پیام داد که از یه معلم مدرسه واللللدوووورفففف پرسیده که چطوریه شرایطش و از ماه مارس اقدام کلاس زبان و ویزای کار میتونم بکنم.

خوشحالم و احساس میکنم اینکه باید برم آلمان.

اینکه راهم رفتن هست.

اینکه اگرچه راه تاریکه اما امکانپذیره.

احتمالا شهر اشتوتگارت رو برای کلاس زبان انتخاب خواهم کرد و بعدهم بدنبال شرایط کاری خواهم رفت که ایشالا اینطوری خواهد شد

 

آینده مبهمه ترس از همه چی هست و مهمتر از همه تنهایی

اما نشستن و تلف شدن بدتر هست.

امید و راه باز کردن.

راه باز است.

ببینیم چی پیش میاد

روزهای روشن با تلاش من معلوم خواهند شد.

زبان آلمانی رو ادامه خواهم داد تا راهها بازتر شوند.

و میدانم کسی نسبت به من اصیل و مهربان است‌

زبان ,اینکه ,خواهم ,کلاس زبان ,زبان آلمانی منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

اقامت علی راشین وب آسمونی لوکس ویلا امیرعلی سرشار هتل های یزد فروشگاه اینجا همه چی هست